نمایش ترس و نکبت رایش سوم از برتولت برشت به کارگردانی علیرضا اخوان

یادداشتی دربارۀ نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» نوشتۀ شیوا علمی


راستی که در دورۀ تیره و تاری زندگی می‌کنیم...


نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» اثر برتولت برشت به طراحی و کارگردانی علیرضا اخوان از 20 اردی‌بهشت 1404 در سالن دو عمارت هما روی صحنه رفته است. این نمایش‌نامه با مجموعه‌ای از صحنه‌های کوتاه و اپیزودیک، زندگی در آلمان نازی را به تصویر می‌کشد و برشت در این اثر با استفاده از تکنیک‌های تئاتر حماسی، ترس، وحشت و فلاکتی را که رژیم هیتلر ایجاد کرده بود، با شیوه‌ای انتقادی، آگاهی‌بخش و تاثیرگذار به نمایش می‌گذارد. یکی از ویژگی‌های بارز این اثر مانند تمام آثار ارزشمند ادبی و نمایشی بی‌زمان بودنش است؛ همان‌طور که با خواندن «قلعۀ حیوانات» و «1984» جورج اورول شخصیت‌ها و وقایع برای‌مان ملموس به نظر می‌رسد، فضای سیاه «ترس و نکبت رایش سوم» برتولت برشت را هم با پوست، گوشت و استخوان‌مان درک می‌کنیم.  

هر چند موضوع نمایش، داستانی به قدمت تاریخ دارد، علیرضا اخوان موفق شده آن را به گونه‌ای جسورانه و در قالبی تازه به شیوه‌ای متفاوت و جذاب روایت کند. در این نمایش با شخصیت‌های مختلفی در جامعه مانند دهقان، کارگر کارخانه، پرستار، پزشک، افسر نازی، شهروند یهودی عادی و ... مواجه هستیم که نه تنها نمایندگان اقشار گوناگون جامعۀ آلمان نازی، بلکه نمادهایی از مردمان بسیاری از جوامع امروزی نیز هستند و به همین جهت آنها را کاملاً می‌شناسیم. فضای نمایش همان طور است که باید باشد، تلخ، گزنده، و تاریک؛ اما در همین لحظات تیره‌ و تار طنزی سیاه-از آن طنزهای هوشمندانه و با ظرافتی که در این دوره و زمانه کمیابند- گاهی لحظات کمیکی را رقم می‌زند که لبخندی توأم با اندوه به لبمان می‌آورد.

یکی دیگر از نکات جالب این اجرا عدم تفکیک بازیگران به دو بخش اصلی و فرعی و حضور کم‌وبیش یکسان هر یک از آنها در شش اپیزود است؛ همان طور که خود بازیگران به طور فیزیکی روی صحنه مداوم در حرکت، تقلا و گردش هستند، نقش‌هایشان هم پیوسته می‌چرخد- در هر بخش یکی پررنگ و دیگری کم‌رنگ می‌شود- و همین حرکت و پویائی جذابیت تماشای اثر را بیشتر می‌کند.

در مجموع این نمایش پازلی است از متنی قوی، دراماتورژی خلاقانه، بازی‌های پرقدرت و درخشان، طراحی نور، صحنه، لباس، گریم و موسیقی مناسب که با چیدمانی هنرمندانه و دقیق در کنار هم قرار گرفته‌اند تا بتوانند این برش نکبت‌بار تاریخ را-که مرتب در دوران‌های مختلف تحت عناوین و شمایلی تازه تکرار می‌شود-با تمام سیاهی‌اش در معرض دید مخاطبین قرار دهد.  

شاید از نظر برخی استفادۀ به نسبت زیاد از ویدیو مپینگ و طراحی صحنه‌ی بسیار مینیمال از ایراداتی باشد که به این اجرا وارد است، که این نقطه نظر باید از دو منظر مورد بررسی قرار بگیرد: مورد اول اینکه این ایراد بایستی زمانی مطرح شود که صحنۀ نمایش به لحاظ وسعت امکان استفاده از آکسسوار را داشته باشد که در مورد سالن نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» این امکان عملاً وجود ندارد و با توجه به کوریوگرافی و اکت یازده بازیگر طراحی صحنه‌ی غیرمینیمال در چنین سالنی احتمال دارد برای بازیگران دست‌وپا گیر و عامل مزاحمت هم باشد، و نکتۀ دوم اینکه هر نمایشی اساساً ملزم به بهره‌گیری از وسایل زیاد روی صحنه نیست! و چه بسا حتی در سالنی بزرگتر و مجهزتر کارگردان بنا به صلاحدید خود تمایل داشته باشد اجرا را در قالبی غیرسنتی و کلاسیک، به عنوان مثال با استفادۀ بیشتر از ویدیو مپینگ-که اتفاقاً در این نمایش کمک شایانی به پیشبرد تأثیرگذار روایت و نمایش جلوه‌های رنج شخصیت‌ها کرده-پیش ببرد که در حقیقت می‌تواند برای بسیاری از تماشاگران جذاب هم باشد و بنابراین نمی‌توان توقع داشت تمام نمایش‌ها از یک فرم و الگوی خاص پیروی کنند.

 در مجموع این نمایش پازلی است از متنی قوی، دراماتورژی خلاقانه، بازی‌های پرقدرت و درخشان، طراحی نور، صحنه، لباس، گریم و موسیقی مناسب که با چیدمانی هنرمندانه و دقیق در کنار هم قرار گرفته‌اند تا بتوانند این برش نکبت‌بار تاریخ را-که مرتب در دوران‌های مختلف تحت عناوین و شمایلی تازه تکرار میشود-با تمام سیاهی‌اش در معرض دید مخاطبان قرار دهد. 







نمایش ترس و نکبت رایش سوم اثر برتولت برشت به کارگردانی علیرضا اخوان بهار 1404 عمارت هما