به قلم شیوا علمی
بُندار در بند روئینه دژ خویش، و جم در طلب جام جهانبین
«کارنامهی بُندار بیدَخش» از باارزشترین آثار بهرام بیضایی که در مجموعه نمایشنامهای به نام «سه برخوانی» به چاپ رسیده، از 31 فروردین 1404 در کارگاه نمایش تئاتر شهر روی صحنه رفته است. این اجرا به کارگردانی ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش و اجرای درخشان حسن فضلی و مهدی وحیدروش برگزیدهی بازیگری و کارگردانی یازدهمین فستیوال مکتب تهران شده است.
تجربهی تماشای این نمایش بیشک یکی از غنیترین تجارب برای دوستداران تئاتر خواهد بود چرا که بهرام بیضایی بزرگترین نمایشنامهنویس ایرانی که آثار شاخصش کم از شاهکارهای نمایشی غرب ندارند با بهرهگیری از نثری فاخر و شکوهمند، استعاری،کلمات و تعابیر کهن، و تکگوئیها و دیالوگهایی که در بدهبستانهائی استادانه در هم میتنند و فضائی حماسی و افسانهای میآفرینند، تماشاگر را از ابتدا تا انتها مجذوب این روایت تراژیک میکند.
بعد از نام بیضایی که برای من در عرصهی نمایشنامهنویسی ایران متکلم وحده است و همواره مشتاق خواندن و تماشای آثارش بودهام، پوستر بسیار خلاقانه و تیزهوشانهی این اثر-شمایل نیمرخی سرافکنده، آمیزهای از بُندار و جم، با غل و زنجیرهای آویخته از آنچه بالای سر دارد که هم تاج است و هم برج و باروهای روئینهدژ-همانگونه که سرنوشت و مرگ این دو نیز نیز در هم تنیده-اشتیاقم را برای تماشای این اجرای جدید دو صد چندان کرد. طراحی صحنهی ساده، با زنجیرهایی که از مرکزی در بالا به اطراف افتاده و تخت و شنل سرخ پادشاهی جم در آن میان، همهی آن چیزی است که حس بودن در رویینهدژ و قصر جم را برای مخاطب تداعی میکند. و چه میتوان گفت از دو بازیگر کاربلد، مهدی وحیدروش و حسن فضلی که نثر شکوهمند و پیچیدهی بهرام بیضائی را به روانی جریان آب در آن فضای سیاه شناور میکنند-کلماتی که بیان پشت سر همشان میتواند برای هر بازیگری چالشی پرمخاطره باشد-و به گونهای کلمه به کلمهی این «برخوانی» را از آن خود کردهاند و تمامی حسشان در چهره، صدا، بازی و گفتارشان زنده مینماید، گویی خود بُندار و جم حی و حاضر پیش روی حاضرینند. و این اجراهای درخشان به غیر از توانایی ستودنی خود بازیگران مرهون هدایت صحیح کارگردانان است که با وفاداری کامل به متن اصلی این نمایشنامهی ارزشمند آن را به بهترین شکل به نمایش درآوردهاند، و البته نورپردازی-خصوصاً نور قرمزی که در دراماتیکترین لحظات روی چهرهی جم و بُندار میافتد- موسیقی و افکتهای صوتی و حتی صدای کشیده شدن زنجیر آویخته از پای بُندار و پرتاب شدن تکه کاغذهای حاصل عمری دانشاندوزی او به هوا، تمامی کاملاً به جا و استادانه در جهت فضاسازی هر چه موثرتر به کار میرود.
کارنامهی بُندار بیدَخش چگونه است؟ جام جهانبین و روئینهدژ و همهی آنچه بُندار با دانشش ساخته و به آن میبالد او را از سرنوشت محتومش نجات میدهند یا برایش اسارت و مرگ و تباهی میآورند؟ آیا او خود جم نیست؟ یا جم، خود او؟ و مگر این گونه نیست که جمِ هراسیده در پی جام و بُندار نومید جام در دست، هر دو به سرنوشتی یکسان دچارند؟ سرنوشتی که به هنگام کوبیدن جام بر سنگ، گریزی از آن نتوان یافت. میشکند و تمام!
نمایش کارنامهی بُندار بیدَخش اثر بهرام بیضایی به کارگردانی ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش در کارگاه نمایش تئاتر شهر
حق کپی رایت برای میزانسن محفوظ است. طراحی شده توسط WSBA