شبنشینی با مولیر در تماشاخانۀ سنگلج
این اولین تجربۀ من در زمینۀ تماشای تئاتر در یکی از قدیمیترین تماشاخانههای تهران است. از زیبایی بافت سنتی و قدیمی محله که بگذریم راه رفتن در ساختمان و تماشای قابهایی از اجراهای قدیمی با تداعی کردن حس و حال گذشته تأثیر عجیبی دارند؛ انگار در و دیوار و عکسها همه جان دارند و با آدم حرف میزنند.
نمایش کمدی «شبنشینی با مولیر» که از 14 اردیبهشت به مدت یک ماه روی صحنه است و به گفتۀ داوود فتحعلیبیگی در حقیقت ادای دینی است به تمامی هنرمندانی که ریاکاری و تیغ سانسور مانع کارشان شده، گفتوگویی است میان مولیر-نمایشنامه و کمدینویس مشهور فرانسوی-و میرزا فتحعلی آخوندزاده-از پیشگامان فن نمایشنامهنویسی در ایران-(با بازی داوود فتحعلی بیگی) و البته سعدی افشار-از معروفترین سیاهبازان نمایش ایرانی-(با بازی داوود داداشی). قصه با تشییع جنازۀ مولیر و آشوب و هرج و مرجی که گروهی برای جلوگیری از این کار به وجود میآورند آغاز میشود و با آمدن روح مولیر روی صحنه و مواجهۀ او با میرزا فتحعلی آخوندزاده و سعدی افشار ادامه پیدا میکند. در این نمایش صحنههایی از دو نمایشنامه که به خاطر کارشکنی عدهای چاپلوس و دغلباز گرفتار حذف و سانسور شدند را میبینیم، یکی «تارتوف» و دیگری «تخت و خنجر» که شاید در نظر برخی مخاطبان(که شاید در ابتدا خود من هم یکی از آنها بودم!) روایتشان به شکلی موازی چندان مرتبط و جالب نباشد اما در ادامه کششی ایجاد میشود که مخاطب را پیگیر ماجرا میکند. بازیهای روان بازیگران-از بازیگر نقش مولیر که به خوبی و زیبایی فارسی را با تلفظ فرانسوی(گفتن «ق» به جای «ر») در هم آمیخته، سیاه که حضور و حرفها و کارهایش همه شیرین و بانمکند، نخستوزیر(با بازی داوود معینیکیا)با آن همه طنازی در بیان و حرکات! تا تارتوف که به رغم پلیدی باز هم دوستداشتنی و خندهدار به نظر میآید، و بازیگران زن که حضور جذاب و توانمندی از خود نشان میدهند-با اینکه همگی شخصیتهایی تیپیک ارائه میکنند، بسیار به یادماندنی است. طراحی صحنه و لباس نه اینکه بیکم و کاستی و ایراد باشد اما توانسته کارآمدی لازم را داشته باشد و البته یکی از جذابترین قسمتهای این نمایش موسیقی زنده(تار، کمانچه و سازهای کوبهای) است که در نبودش این اجرا بیشک نیمی از تأثیرش را از دست میدهد. اما یکی از نکتههایی که در حین تماشای نمایش متوجه آن شدم این بود که نوازندۀ کمانچه در فواصل کار مشغول نوشیدن چای، خوردن شیرینی و کار کردن با موبایلش میشد که به نظرم واقعاً عجیب آمد و قبلاً در هیچ نمایش دیگری شاهد انجام این کارها از جانب موزیسینهای روی صحنه(هر چند عموماً در کناری مینشینند و طبعاً کمتر در مرکز توجهاند) نبودم. احتمالاً رفتارهایی از این دست در تماشاخانۀ سنگلج و از دید مخاطبان عادی و مجاز است!
به طور کلی با اینکه پیش از تماشای کار و حتی در یک ربع ابتدایی نمایش نسبت به این اجرا بدبین بودم در ادامه با سیر داستان همراه شدم و از روایت، بازیها، موسیقی، و این کمدی دلنشین لذت بردم. با وجود زمان نسبتاً طولانی نمایش ریتم کار خوب حفظ شده و مخاطب را کسل نمیکند؛ و بعضی از صحنهها مثل آماده شدن سیاه، نبرد زن روستایی و مأمور حکومتی، و رسوا شدن تارتوف حقیقتاً جالب و به یاد ماندنیاند و اگر علاقهمند به این سبک اجرا باشید قطعاً «شبنشینی با مولیر» را دوست خواهید داشت.
نمایش شبنشینی با مولیر به نویسندگی و کارگردانی داوود فتحعلی بیگی اردیبهشت و خرداد 1404 تماشاخانه سنگلج
حق کپی رایت برای میزانسن محفوظ است. طراحی شده توسط WSBA